آخرین ارسال ها |
نوار پیام ها |
مدیریت پیام ها |
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
اطلاعات نویسنده |
پنجشنبه ۲۹ امرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۷ بعد از ظهر
|
|||||||
بانو
شماره عضویت :
275
حالت :
ارسال ها :
1270
محل سکونت : :
زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
374
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
11123
پسند ها :
1225
تشکر شده : 1920
|
با سلام از کلیه اعضا میخوام ک خاطرات جالب خودشونو اینجا برامون بنویسن با تشکر
می پسندم 0
|
|||||||
|
اطلاعات نویسنده |
دفترچه خاطرات یاران منتظر.
پنجشنبه ۲۹ امرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۸ بعد از ظهر
[1]
|
|||
بانو
شماره عضویت :
275
حالت :
ارسال ها :
1270
محل سکونت : :
زاهدان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان :
374
دعوت شدگان :
3
اعتبار کاربر :
11123
پسند ها :
1225
تشکر شده : 1920
|
و اما اول خودم :
ماجرا از این قرار بود ک ی روز در ایام دبستان از اموزشو پرورش اومده بودن کلاسمون بازدید و از هر یک از بچه ها ی سوال درسی میپرسیدنو اگر درست جواب میداد بهش جایزه میدادن گذشت و گذشت تا اینکه فقط ی جایزه باقی موند وهمه منتظر بودن ببینن دانش اموز خوش شانس بعدی کیه همه سرو صدا میکردن میگفتن من من همه از جاشون بلند شده بودنو داد میزدن من ک دیگه ب کل ناامید شده بودم سر جام نشسته بودم چون هم ریزه میزه بودم هم صدام نازک بود خلاصه یهو ی فکری ب ذهنم رسید با خودم گفتم ک من باید با بقیه متفاوت باشم تا جلب توجه کنم در شرایطی ک دیدم همه دارن داد میزنن و از جاشون بلند شدن من نشستم دست ب سینه پشت ب میزو ی دونه انگشتمو اوردم بالا یهو در کمال ناباوری ب من گفت تو ... پاشو و سوالو از من پرسید و کادو رو هم من گرفتم سوالش این بود جنگل چیست و کادوش ی دفتر مشق بود وسلام خاطره شد تمام. می پسندم 2 0 2 تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر
|
|||
|
امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد |
برچسب ها
|
دفترچه ، خاطرات ، یاران ، منتظر. ، |
|