داشتم اماده میشدم برای نماز رفتم وضو بگیرم گفت: این همه به خودت سخت میگیری برای چی؟ریش میزاری موهاتو کوتاه میکنی کج میزنی پیراهنتو بیرون میزاری همش... سرت پایینه شلوار پارچه ای میپوشی خیلی از کارای دیگه که آزاد نیستی... بر گشتم به سمت صدا، پسری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود. پرسیدم: با منی؟ گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق! اذیت نمی شوی با این اخلاق و رفتاری وقیافه ای که برای خودت درست کردی؟ خسته نمیشی
lk fi o,nl soj ld'dvl jh alh Hrhd lpjvl ckn'dj ptz fai...
داشتم اماده میشدم برای نماز رفتم وضو بگیرم گفت: این همه به خودت سخت میگیری برای چی؟ریش میزاری موهاتو کوتاه میکنی کج میزنی
پیراهنتو بیرون میزاری همش...
سرت پایینه شلوار پارچه ای میپوشی خیلی از کارای دیگه که آزاد نیستی...
بر گشتم به سمت صدا، پسری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود.
پرسیدم: با منی؟
گفت: بله! با تو ام و همه ی بیچاره های مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق!
اذیت نمی شوی با این اخلاق و رفتاری وقیافه ای که برای خودت درست کردی؟
خسته نمیشی ازبس به خودت سخت گرفتی؟تا یه دختر میادش سرت و میندازی پایین.انگار لولو خور خورست...
تا آمدم حرف بزنم گفت: نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ، چرا مثل آخوندا به خودت سخت میگیری... و بعد فقط بلدید گیر بدهید به امثال من.
خندیدم و گفتم: چقدر دلت ﭘُر بود دوست من! هنوز اگر حرف دیگری مانده بگو.
خنده ام را که دید گفت: نه! حرف زدن با شماها فایده ندارد.
گفتم: شاید حق با تو باشد عزیزم. پرسیدم ازدواج کردی؟ گفت: بله.
با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای…
گفتم؛ اینجوری هستم ، به هزار و یک دلیل. یکی از دلایل حفظ زندگی توست .
با تعجب به چهره ام نگاه کرد.
پرسیدم با همسرت کجا آشنا شدی؟ گفت: فلان جا همدیگر را دیدیم، ایشان پیشنهاد ازدواج داد، من هم قبول کردم.
گفتم خوب ؛خدا در قرآن به زنها میگوید چشماشونو حفظ کنند از نگاه حرام البته اول به ما مردها گفته ولی خب به زنها هم گفته.
این ینی اینکه اگر همسر تو به تکلیفش عمل نکردو گرفتار نگاه حرام گردید من یجوری باشم که از من خوشش نیاد.نه اینکه از من بدش بیاد نه...
ولی گرفتار نگاه من نشه که جذب من بشه و بعدشم بقیه ی قصه...
همسر تو، تو را “دید”، کشش ایجاد شد، و انتخابت کرد. کجا نوشته شده است که همسرت نمی تواند از تماشای مردانی غیر از تو لذت ببرد،
وقتی مبنای انتخاب برای او نگاه ست؟!
گفت: خوب… ما به هم تعهد دادیم.
گفتم: غریزه، منطق نمی شناسند، تعهد نمی شناسد. چه زندگی ها که با یک نگاه آلوده به باد فنا رفت.
من ریش میزارم پیراهن بیرون میزارم شلوار پارچه ای میپوشم و خیلی از سخت گیری های دیگه ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود . محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود . من به خودم سخت می گیرم بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو . من هم مثل تو مرد هستم . تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم . من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم ، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم . من روی تمام این علاقه ها خط قرمز کشیدم ، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم .
سکوت کرده بود.
گفتم؛ راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که مردان ِ جامعه ام با موهای ژل زده و سیخ سیخی و فشنگ و رنگ کرده و پریشان و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند.
حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش تو شاکی باشم یا شما از من؟
بعد از یک سکوت طولانی گفت؛ هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی...
يك روزايي تو شهر ما مردونگي به غيرت بود و حميت و از خود گذشتگي و هزاران القاب ديگه كه هممون تو شاهنامه فردوسي زياد مي خونديم . يادم مياد هميشه بزرگتر ها در زمان يك ذره قبل از خودمون از امثال مرحوم طيب و تختي ياد ميكردند . بعد از اون از مردايي يادم مياد كه با دست خالي سينه شون و سپر كردند و براي باز كردن راه دفاع از ناموس و وطن خودشون تو صف مين ميايستادند . تا كسي جرات نكنه به خواهراي مملكتش نگاه چپ به كنه . اما حالا چند وقته ديگه از مردونگي چيزي يادم نمياد !! نمي دونم شايد اشتباه كنم اما به رام به هزار و يك دليل جاي سواله ، چرا مردا مثل خانوما لباس مي پوشن ؟ چرا آرايش مي كنن ؟ چرا از زيور آلات زنانه استفاده مي كنن؟
آرايش و زينت كردن مردها به چه قيمتي است ؟ در كجا ريشه دارد ؟ آيا صرفا ناشي از مشكلات رواني و روحي فرد است ؟ يا دلايل ديگري هم دارد ؟
بسياري از پسر بچهها در كودكي يعني در حدود سه سالگي به سراغ لوازم آرايش مادرانشان ميروند و دست به آرايش كردن خود ميزنند و يا اگر مادرانشان آرايش ميكنند به دقت به آنها خيره ميشوند و تقليد ميكنند . اين امر از نظر روانشناختي كاملا طبيعي است چون كودك در اين سن در مرحله تقليد از بزرگترها قرار دارد و علاوه بر اين سن شكل گيري هويت جنسي كودك است .
اما آرايش و زينت كردن مردها در بزرگسالي قطعا ريشه در مشكلات رواني دارد . اغلب آرايش كردن در مردها و آرايش زياد و غليظ در خانمها ريشه در شكل نگرفتن مفهوم خود فرد و در پي آن عزت نفس ضعيف است . نوعي توجه طلبي است و نشاندهنده ناكاميهاي درون شخصيت است .
در كشور ما ، بسياري از پسران جوان اين چهرهها را در فيلمهاي خارجي ديده و فكر ميكنند اين رفتارها نشانه تجدد گرايي و مد است ، غافل از اين كه اين رفتارها در دل آن جامعه هم معناي خوبي ندارد امروزه شاهد اين گونه از رفتارهاي اجتماعي هستيم كه درميان بسياري از پسرهاي نوجوان كه درست در سن شكل گيري هويت شخصي هستند به طور خرده فرهنگ رواج پيدا كرده است و چون هويت اصلي خود را در نمييابند و اغلب راهنما و مشاوراني در زندگي خود ندارند به اين در و آن در ميزنند و به نوعي با انجام چنين رفتارهايي گدايي هويت ميكنند . نوعي احساس پوچ گرايي عميق است .
در جوامع غربي آرايش كردن مردها و پسران دلايل خاص آن فرهنگ را دارد ، اغلب افرادي كه آرايشهاي سياه يا قرمز ميكنند پوچ گراياني هستند كه روي به شيطان پرستي و يا خرافات آوردهاند . و يا مرداني كه مشكلات هويت جنسي دارند و يا همجنس باز هستند كه اغلب ميخواهند در رابطه جنسي منفعل باشند .
در بعضي اوقات اين مشكل با آرايشهاي سبكتر در مردان عادي ديده ميشود كه بررسيها نشان داده آنها حالت دوجنسيتي دارند و هورمونهاي زنانه در بدن آنها بر هورمون تستسترون ( مردانه ) غلبه دارد .
در كشور ما ، بسياري از پسران جوان اين چهرهها را در فيلمهاي خارجي ديده و فكر ميكنند اين رفتارها نشانه تجدد گرايي و مد است ، غافل از اين كه اين رفتارها در دل آن جامعه هم معناي خوبي ندارد . حتي اگر شما مجلات ، شبكهها و سايتهاي غربي مد لباس و موي مردان راببينيد ، كمتر اتفاق ميافتد كه چنين آرايشهايي را پيدا كنيد و اگر باشد در مورد آن توضيح خاصي وجود دارد . و در آنجا گفته ميشود كه اين سبك متعلق به چه افراد يا گروهكهايي ميباشد .
بسياري از پسران در جامعه ما مانند بسياري از دختران دچار گمگشتگي هويت شدهاند و گويا معناي زيبايي را هم گم كردهاند . زيبايي كاذب و مجازي را به عاريت گرفتهاند بدون اين كه حقيقت زيبايي را بدانند . مثلي در بين فرانسوي زبانان وجود دارد كه ميگويد زيبايي در سادگي است .
قطعا بايد بگوييم كه اين رفتارهاي اجتماعي در بين همه اقشار جامعه رواج ندارد و نميتوان اين پديده را به كل نوجوانان جامعه تعميم داد ؛ بلكه بيشتر در گروههايي از نوجوانان ديده ميشود كه متعلق به خرده فرهنگهايي هستند . از جمله در خانوادههايي كه سطح سواد كم است و تازه به موقعيت خاص مالي رسيدهاند يا به زبان عامه دچار تازه به دوران رسيدگي هستند . البته براي اين گروه اگر فلسفه آرايش كردن نيز توضيح داده شود ، فايدهاي ندارد . و نرود ميخ آهنين در سنگ !!
گروه ديگر به گونهاي ، با آرايش يا استفاده از زيور آلات زنانه به طريقي با سبك تربيتي خانواده خود لجبازي و دهن كجي ميكنند . و گروه ديگر كه اغلب افراد بي سواد يا داراي كوره سوادي هستند و يا ترك تحصيل كردهاند مقلدان بي دانشي هستند كه علاوه بر نداشتن هويت شخصيتي و اجتماعي ممكن است دست به رفتارهاي ضد اجتماعي مثل بزهكاري ، دزدي و ... بزنند.
بسياري از پسران در جامعه ما مانند بسياري از دختران دچار گمگشتگي هويت شدهاند و گويا معناي زيبايي را هم گم كردهاند . زيبايي كاذب و مجازي را به عاريت گرفتهاند بدون اين كه حقيقت زيبايي را بدانند. به احتمال زيادي بسياري از اين افراد ممكن است مشكلات جنسي داشته باشند ويا به گونهاي دچار انحراف جنسي باشند ولي چون متاسفانه مطرح كردن اينگونه از مسائل در جامعه ما تابو و به نوعي گناه محسوب ميشود و هميشه ممنوع بوده ، و از طرفي مركز درماني مشخصي براي درمان اين افراد وجود ندارد و حتي اگر هم باشد فرد جرات مراجعه به آنجا را ندارد ، لذا با مشكل خود و با كليشههاي اجتماعي پيرامون آن دست و پنجه نرم ميكند.
شايد شما بگوييد هر كسي آزاد است تا هر نوع لباس يا سبكي را داشته باشد و نبايد تحقير يا توبيخ شود . اين عقيده شما درست است ، اما بعضي از سبكها علي الخصوص آرايش در بين مردهاي جوان و پسران نوجوان نميتواند معناي عادي داشته باشد. چون محال است كه در جامعهاي كليشه سازي براي اين افراد صورت نگيرد و به هيچ عنوان پديده پذيرفتني و عادي اجتماعي نيست.