انجمن یاران منتظر

ختم قرآن



آخرین ارسال ها
لیست برنامه ختم قرآن یاران منتظر ..:||:.. پروژه کرونا(COVID 19) ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین امسال اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. تا حالا به لحظه تحویل سال 1450 فکر کردید!!؟؟ ..:||:.. Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ سفره هفت سین سال 1395 اعضای انجمن یاران منتظر Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ..:||:.. اگر بفهمید بیشتر از یک هفته دیگر زنده نیستید، چی کار می کنید؟! ..:||:.. **متن روز پدر و روز مرد** ..:||:.. الان چتونه؟ ..:||:.. 🔻هدیه‌ تحقیرآمیز کِندی ..:||:.. ღ ღ ღتبریک ازدواج به دوست خوبم هستی2013 جان عزیز ღ ღ ღ ..:||:..

نوار پیام ها
( یسنا : ▪️خــداحافظ مُــــحَرَّم 😭 نمى دانم سال دیگر دوباره تو را خواهم دید یا نه؟!... 🖤اما اگر وزیدى و از سَرِ کوى من گذشتى، سلامَم را به اربابم برسان... ◾️ بگو همیشه برایَت مشکى به تَن مى کرد و دوست داشت نامَش با نام تو عجین شود!... ◾️بگو گرچه جوانى مى کرد، اما به سَرِ سوزنى ارادتش هم که شده، تو را از تَهِ دل دوست داشت... ◼️با چاى روضه تو و نذری ات، صفا مى کرد و سَرَش درد مى کرد براى نوکرى... 🏴 مُحَرَّم جان؛ تو را به خدا مى سپارم... و دلم شور مى زند براى \"صَفر\"ى که دارد از \"سَفَر\" مى رسد... # )     ( سینا : حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها): «ما جَعَلَ اللّه ُ بَعدَ غَدیرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ خداوند پس از غدیرخم برای کسی حجّت و عذری باقی نگذاشت.» «دلائل الإمامَه، ص 122» )     ( فاطمه 1 : ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت زهرایی و خورشید غبار قدمت کی گفته که تو حرم نداری بانو؟ ای وسعت دل‌های شکسته، حَرَمت. (شهادت حضرت زهرا تسلیت باد) )     ( programmer : امام علی (ع):مردم سه گروهند: (1) دانشمندی خدایی، (2) دانش آموزی بر راه رستگاری (3) و پشه های دستخوش باد و طوفان و همیشه سرگردان، که از پی هر جنبنده و هر صدا می روند، و با وزش هر بادی، حرکت می کنند، نه از پرتو دانش، روشنی یافتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند. )     ( programmer : امام علی ع : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد. )     ( programmer : امام علی (ع):دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد. )     ( programmer : امام علی(ع): در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند )     ( سینا : هزارها سال از هبوط آدم بر سیاره‌ی زمین گذشته است و هنوز نبرد فی ما بین حق و باطل بر پهنه‌ی خاك جریان دارد، اگرچه دیگر دیری است كه شب دیجور ظلم از نیمه گذشته است و فجر اول سر رسیده و صبح نزدیك است. )     ( programmer : فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مه‌شکن لازم است که همان بصیرت است....(مقام معظم رهبری) )     ( سینا : یاران! شتاب كنید ، قافله در راه است . می گویند كه گناهكاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهكاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند )     ( سینا : برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ**اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه ‌مرتبه) خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار می‌دهی _ قرار بده! )     ( فاطمه 1 : ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن +++ چشمم به راه ماند بیا و شبی از این پس‌کوچه‌های خاکی قلبم عبور کن +++ آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن )     ( سینا : دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟ با درون سوخته دارم سخن کی به پایان می رسد افسانه ام ؟ )    
مدیریت پیام ها


اگر این اولین بازدید شما از انجمن یاران منتظراست ، میبایست برای استفاده از کلیه امکانات انجمن عضو شوید و یا اگر عضو انجمن می باشید وارد شوید .


انجمن یاران منتظر » امام هشتم: حضرت امام رضا علیه السلام » بخش ولادت » امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم



امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم

سلام دوستان بزگوار من یه دفعه یه فکری به ذهنم رسید که اینجا هم میشه  اگه نیتمون خالص باشه امام رضا علیه السلام رو به جمع یاران منتظر در انجمن هم دعوت کرد ... به این منظور هر کدام از دوستان عزیز مایل بودن تا روز ولادت امام رضا علیه السلام که روز یکشنبه 16 شهریور ماه می باشد. هر چیزی که میخوان در قالب عکس، دلنوشته، کرامات، خاطرات واقعی خودتون و یا دیگران ،حدیث ،درد دل ،شعر، اهنگ ،فیلم ،نقاشی ،خطاطی، مناظره امام رضا و ... و هر مطلب
hlhl vqh ugdi hgsghl vh jh v,c ,ghnj fh hk,hu lxhgf fi hk[lk dhvhk lkjzv nu,j ;kdl


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 3 از 13 < 1 2 3 4 13 > آخرین »


اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۲۸ بعد از ظهر نمایش پست [25]
بانو
rating
شماره عضویت : 338
حالت :
ارسال ها : 1296
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 599
اعتبار کاربر : 18023
پسند ها : 1309
تصویر مورد علاقه من : images/mms/g01.jpg
تشکر شده : 2426



 
سلام ای زیبای هشتم عشق  
سلام ای تک ستاره آسمان ها و زمین 

 امروز دلم را به یادت چراغانی کرده ام شاید  
که بتوانم در این هوای بارانی دلم را شسته وتو را بیابم  .
چشمانم در مقابل گنبد زیبای طلایت استقامت تماشا ندارد .
 به لرزه می افتد پلک هایم در مقابل این عظمت بلند و پرشکوه پنجره فولاد آه پنجره فولاد...  

ای مهربان ترین مهربان مجذوب کن قلبم را به سمت مشرق عشق .
 عظمت نورانی گنبدت زیباترین طلوعی است که در تمام عمرم به چشم دیده ام  .
تن سرد و خموشم گرمی نگاهت را می طلبد 
 پناهم ده به این گرمی 
 آتش عشقت را در من شعله ور کن 
 در این بیابان تاریک همچون موسی در طور سینا راهنمایم باش .

 من غریبم غریب عشق ای قریب تو پناهم باش 
 چه کسی گفته که خورشید فقط در آسمان می درخشد  .مگر نه که تو خورشید را روی زمین نشانیده ای ای  سخاوت چشمانت از خورشید نرم تر . ای که دم مسیحایی ات از عیسی گرم تر 
 ای که اعجازت بر تن صدها بیمار گرمی بخش 
 طلوع دوباره ات را محتاجم .

 شعله ای برکن وجودم را پرشراره کن  
آتش عشقت را بر جانم بدوان .
 
دیرگاهی است انتظارش را می کشم  
عمری را در انتظارش دویده ام  
خوب می دانم خوب می دانم  
جود و بخشش در خاندانت موروثی است 
 سالها در خونتان جاری است .

 انگار تمامی ندارد این دریای بی کران احسان 
 رضا جان سر عصیانی من عجب شور و نوایی دارد  
جز به خلوت حرمت محرمی نمی یابد 
 چه شکوهی دارد دو رکعت نماز عشق به هوای نگاه تو  
نگاه تو که برایم از هر چیزی بالا تر است 
 نگاه تو که از همه نگاه ها گیرا تر است 
 چشمان تو را می طلبد این دل پر درد و خسته من .
 چقدر حرف زیاد است آنگاه که به تو نزدیک می شوم 
 اما خلوتم با تو چه سکوت عجیبی را می طلبد 
 چه سکوتی است چه خلوتی عجیب چه معنویتی دارد این آستان پر از نور و طلا .
 چه عظمتی است وقتی زائرانت با چشمانی پر از آه می آیند  
مگر می شود کسی پا در آستان بگذارد و نگرید 
 مگر می شود در مقابل سرچشمه خوبی ها سر تعظیم فرود نیاورد 
 می دانم آنکه با تو همراه است عالمی را در آغوش خود گنجانده است .

 چه کسی می گوید در شب خورشید نمی درخشد 
 به گمانم آنها تا کنون به عظمت خورشید خراسان پی نبرده اند 
 تو آفتابی هستی در آسمان دل تمامی زائران  
تو آن عظمتی هستی که در آسمان ذهن نمی گنجی 
 ماه نورانی شب های سیاه عمر من 
 تو فرزند همان یاس کبودی 
 تو نوگل ان مادری هستی که عشق را جز با خدا قسمت ننمود  
مادرت آیینه تمام بود یاس بود کوثر جاری در آسمان و زمین 
 همه می گویند فاطمه خورشید بود 
 تمام عظمت خورشید در بزرگی اوست  
من می گویم او ستاره بود 
 کوچک اما بزرگ .و به قول یکی از افراد فاطمه فاطمه بود.
 من تو را با تمام لحظه های عاشقی دوست دارم 
 تو ای گوشه نشین بین الحرمین  
اکنون در کدامین سمت از حرم پرنور رضا نشسته ای به چه می اندیشی؟ 





ویرایش ارسال توسط : sadaf
در تاریخ : چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳ ۰۸:۳۴ بعد از ظهر



  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : sadaf






گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳ ۱۰:۴۷ بعد از ظهر نمایش پست [26]
بانو
rating
شماره عضویت : 338
حالت :
ارسال ها : 1296
محل سکونت : : تهران
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 599
اعتبار کاربر : 18023
پسند ها : 1309
تصویر مورد علاقه من : images/mms/g01.jpg
تشکر شده : 2426



 
ثواب زيارت امام رضا (ع)


حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) مى فرمايد :

كسى كه قبر فرزندم را زيارت كند براى او نزد خدا هفتاد حج مقبول است . راوى مى گويد : گفتم : هفتاد حج ؟! فرمود : آرى ، هفتصد حج . گفتم : هفتصد حج ؟ فرمود : آرى ، هفتاد هزار حج . گفتم : هفتاد هزار حج ؟ فرمود : چه بسا حجى كه پذيرفته نشود ؛ كسى كه او را زيارت كند و يك شب در آن منطقه بخوابد مانند اين است كه خدا را در عرشش زيارت كرده است .

گفتم : مانند كسى است كه خدا را در عرشش زيارت كرده است ؟ فرمود : آرى ، هنگامى كه قيامت برپا مى شود چهار نفر از اوّلين و چهار نفر از آخرين بر عرش قرار دارند ، اما چهار نفر اوّلين : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى است ؛ اما چهار نفر آخرين : محمد و على و حسن و حسين است . سپس نخ ترازى كشيده مى شود ـ كه خوبان را از بدان جدا مى كند ـ پس زائران قبور ما با ما قرار مى گيرند ، از نظر برترين درجه ، و نزديك ترينشان به عطا و بخشش ، زائران قبر فرزندم على بن موسى الرضا(ع) هستند.

 
در مورد زیارت حضرت امام رضا(علیه السلام) بیش از چهل روایت از هشت معصوم به دست ما رسیده است که آن روایات را با ذکر سند براتون میذارم تا اینکه زیارت را با شوق بیشتری انجام داده و دعاگوی این حقیر نیز باشید و امید دارم که مورد قبول حضرتش قرار بگیره:
 
حضرت رضا عليه السّلام فرمود:

« هر كس مرا با دورى راهش زيارت كند و از راه دور به زيارت من بیاید در روز قيامت در سه جایگاه بيارى او خواهم آمد تا او را از ناراحتيهاى آن حال نجات دهم:

اوّل : در آن هنگام كه نامه‏هاى اعمال پخش مى‏شود از جانب راست و از جانب چپ.
دوم : در آن هنگام كه از صراط ميگذرد.
سوم: در آن وقت كه بپاى ميزان عمل ميرسد و عمل او را بررسى كرده مى‏سنجند.»

(عيون‏أخبارالرضا(ع)، ج2، ص255، ح2- الأمالي لشيخ الصدوق، ص121- بحارالانوار، جلد99، صفحه35،
 
 



  می پسندم 5     0  5 
 
 
تعداد پسند های ( 5 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : sadaf






گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۳۵ بعد از ظهر نمایش پست [27]
بانو
rating
شماره عضویت : 113
حالت :
ارسال ها : 123
محل سکونت : : قم
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 189
اعتبار کاربر : 771
پسند ها : 150
تشکر شده : 71



امام رضا (علیه السلام) فرمودند:
عقل شخص مسلمان کامل نیست مگر اینکه ده خصلت داشته باشد:
1- از او امید خیر برود
2-از شر و بدی او در امان باشند
3-خیر و کار خوب اندک دیگری را بسیار بشمارد
4-کار خوب و خیر زیاد خود را کم شمارد
5-هرچه حاجت زیاد از او بخواهند ملول و دلتنگ نشود
6-در همه عمر خود از طلب علم و دانش خسته نشود
7-فقر در راه خدا از توانگری در نزد او محبوبتر باشد
8-خواری در راه خدا از عزت و آقایی که با دشمن خدا باشد نزد او محبوبتر است
9-گمنامی را از شهرت بیشتر دوست داشته باشد
10-سپس فرمود دهمی و چیست دهمی و چقدر مهم است؟
به آن حضرت عرض شد: دهمی کدام است؟
فرمود: هرگز احدی رو نبیند مگر اینکه بگوید: او از من بهتر و با تقواتر است.



  می پسندم 4     0  4 
 
 
تعداد پسند های ( 4 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : مبشره
بال های آگاهی من 
اقتدار پروازم،در وسعت بلا، در هوای طوفانی عشق تو شکست.
و باران چشم هایم را به آسمان و به دریاو به روح سبز جنگل سپرد
اکنون در سینه خسته من، جوانه های تمنا شکفته است.
باور نمی کردم که در نهایت می توان آغاز شد.


 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۰۷:۵۵ قبل از ظهر نمایش پست [28]
بانو
rating
شماره عضویت : 764
حالت :
ارسال ها : 314
محل سکونت : : دنیای خفقان
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 202
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 2962
پسند ها : 469
حالت من :  Gerye.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (18).jpg
تشکر شده : 328
وبسایت من : وبسایت من


عضو غایب اشتباهات منوبه پای بچه مذهبیانزارین...خیلی دعام کنید...یازهرا.


دلم شکسته،دلم را نمی خری اقا؟
مرابه صحن بهشتت نمی بری اقا؟
مریضم راشفانمی دهی اقا؟
حاجتم راروا نمی کنی اقا؟
بغضم رانمی شکنی اقا؟
میدانم غرق گناهم ولی خوب میدانم 
دست خالی برم نمیگردانی ..
مگه نه اقا؟


  می پسندم 7     0  7 
 
 
تعداد پسند های ( 7 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : حجاب آسمانی
آقاتورابه جان مادرت...
اللهم عجل لولیک الفرج..
یازهرا.

 
 
                                              

          
                
  
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۳۱ قبل از ظهر نمایش پست [29]
عضو
rating
شماره عضویت : 68
حالت :
ارسال ها : 878
محل سکونت : : زمین خاک
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 573
دعوت شدگان : 5
اعتبار کاربر : 10458
پسند ها : 1004
حالت من :  Sepasgozar.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (5).jpg
تشکر شده : 1349
وبسایت من : وبسایت من



مناظرات امام رضا (ع) 1

دعوت مامون از امام به مجلس مباحثه بزرگان ادیان

مأمون به وزیر خود، فضل بن سهل، دستور داد صابی - بزرگ صائبین - و هربذ اکبر - بزرگ آتش پرستان - و علمای زرتشت و نسطاس رومی و علمای ادیان دیگر را جمع کند تا با آنها سخنی را در میان بگذارد.
فضل بن سهل همه‌ی آنها را جمع کرد. مأمون به آنها گفت:« من پسر عمویی دارم که می‌خواهم با او مناظره کنید. فردا صبح همه شما نزد من حاضر شوید.»
فضل نوفلی روایت می‌کند که:
ما نزد حضرت رضا علیه السلام نشسته بودیم که یاسر، خادمش، وارد شد و عرض کرد:« آقای من! مأمون خدمت شما سلام می‌رساند و می‌گوید فردا علمای ادیان مختلف نزد ما جلسه‌ای تشکیل می‌دهند؛ شما هم تشریف بیاورید.»

 

واکنش امام علیه السلام

امام فرمود:« به مأمون سلام برسان و بگو من منظور تو را می‌دانم و انشاء الله فردا صبح در مجلس تو خواهم بود. »
وقتی یاسر رفت، امام به من فرمود:« آیا می‌ترسی آنها دلایل مرا رد کنند و مرا محکوم نمایند؟»
من گفتم:« فدایتان گردم! بله؛ چون آنها اهل مجادله و انکار هستند و هر چه را شما بگویید قبول ندارند. اگر بگویید خدا یکی است، می‌گویند چرا؟ اگر بگویید محمد صلی الله علیه و اله و سلم رسول خداست، می‌گویند رسالتش را ثابت کن. و بالاخره هر دلیلی بیاورید با مغلطه و سفسطه رد می‌کنند. از آنها بپرهیزید!»

امام فرمود: « مأمون از کار خود پشیمان خواهد شد. من با علمای
تورات با تورات خودشان، با علمای انجیل با انجیل خودشان، با علمای زبور با زبور خودشان، با صائبین به زبان عبرانی، با هرابذه به فارسی، و با علمای رومی به زبان رومی استدلال خواهم کرد و همه‌ی آنها را مجاب خواهم نمود. و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.»
فردا صبح حضرت رضا علیه السلام وضو گرفت و از منزل خارج شد. وقتی وارد مجلس شد، دید علمای ادیان و عده‌ای از بنی‌هاشم و بزرگان و کارگزاران حکومتی نزد مأمون نشسته‌اند. با ورود امام، مأمون و همه حاضرین به پا خاستند.

 

استدلال امام درباره نبوت عیسی علیه السلام

مأمون امام را کنار خود نشاند، مدّتی با او گرم صحبت شد و سپس به جاثلیق گفت: « ای جاثلیق! ایشان پسر عموی من، علی بن موسی الرضا، از فرزندان فاطمه، دختر پیامبراسلام، و علی بن ابیطالب است. دوست دارم با او بحث کنی اما انصاف را هم رعایت نمایی.»
جاثلیق گفت:« ای امیرمؤمنان! چگونه بحث کنم با مردی که می‌خواهد با من از کتابی سخن گوید که من آنرا قبول ندارم و از سخنان پیامبری برای من دلیل بیاورد که به او ایمان ندارم؟!»

حضرت رضا علیه السلام در کمال آرامش فرمود:« ای نصرانی! اگر من با انجیلی که تو قبول داری، با تو بحث کنم، آیا می‌پذیری؟»

جاثلیق گفت: « مگر من می‌توانم آنچه را انجیل بگوید، رد کنم؟ بله؛ به خدا قسم، حتی اگر خوشایندم نباشد و به ضررم تمام شود، هر چه انجیل بگوید قبول دارم.»
امام فرمود:« اینک هر چه می‌خواهی بپرس!»
جاثلیق گفت:« درباره‌ی نبوّت حضرت عیسی چه می گویی؟»

امام فرمود:« به نبوت حضرت عیسی و کتابش اعتقاد دارم ولی به عیسایی که نبوّت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کند، ایمان ندارم.»

جاثلیق پرسید:« آیا شاهدی وجود دارد که حضرت عیسی به آمدن محمد مژده داده است؟»
امام فرمود:« آیا یوحنای دیلمی را قبول داری؟»
جاثلیق گفت: « به به! نزدیکترین دوست مسیح!»
امام فرمود:« آیا یوحنا نگفت عیسی مرا به دین محمد صلی الله علیه و آله وسلم مژده داد و خبر داد که بعد از او ظهور خواهد کرد؟ و آیا یوحنا این مژده را به یاران خود نگفت؟ و آیا آنها به محمد ایمان نیاوردند؟!»
جاثلیق گفت:« بله، ولی ما پیامبر عرب نمی شناسیم.»

 

استدلال امام از انجیل

امام شروع کرد به خواندن سفر سوم انجیل تا رسید به نام مبارک محمد صلی الله علیه و اله و سلم. بعد فرمود:« ای نصرانی! به حق مسیح و مادرش سوگند، آیا من عالم به انجیل هستم؟»
گفت: « آری »

امام مطالب مربوط به حضرت رسول اکرم و اهل بیت و امتش را از انجیل قرائت کرد و سپس پرسید:« ای نصرانی، در برابر این گفته‌های انجیل چه می‌گویی؟! اگر انجیل را قبول نکنی و حضرت عیسی و
حضرت موسی را تکذیب کنی که قتلت واجب است!»
جاثلیق گفت: « من به مطالب انجیل ایمان دارم.»
سپس از حضرت رضا علیه السلام اسامی حواریون (یاران نزدیک حضرت عیسی) را پرسید.

امام نام آنها را یک به یک بیان کرد و سپس فرمود:« اما ما به عیسای شما به جهت ضعفی که در عبادت و روزه و نماز داشت، اعتراض داریم!»

جاثلیق عصبانی شد و گفت: « من گمان می کردم امروز در میان ملت اسلام ، از شما داناتر کسی نیست! عیسی همه‌ی شب‌ها بیدار بود و روزها روزه می‌گرفت و در عبادت هرگز کوتاهی نمی‌نمود!»
امام فوراً فرمود:« اگر چنین است، حضرت عیسی برای چه کسی نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت؟! شما که می‌گویید عیسی خداست!»
جاثلیق چیزی نگفت.

امام فرمود:« ای جاثلیق! من زنده کردن مردگان را به دست حضرت عیسی علیه السلام را انکار نمی‌کنم، ولی او به اذن خداوند مردگان را زنده می‌کرد.»

جاثلیق گفت:« زنده کردن مرده از افعال خداوند است و هر کس چنین کند یا کر و کور را شفا دهد، شایسته عبادت است.»
امام فرمود:« الیسع (یکی از پیامبران) نیز مانند حضرت عیسی، مردگان را زنده می‌کرد و کورها را شفا می‌داد و روی آب راه می‌رفت، ولی امت او هرگز او را خدای خود ندانستند. حضرت حزقیل( یکی دیگر از پیامبران) سی و پنج هزار مرده را در یک روز زنده کرد؛ در حالی‌که شصت سال بود از دنیا رفته بودند و این مطلب در تورات هست. ای راس الجالوت! آیا این مطلب در تورات نیست؟»
گفت:« چرا.»

امام فرمود: «
قریش نزد رسول خدا آمدند و گفتند:« مردگان را زنده کن!» رسول اکرم امیرالمؤمنین علی علیه السلام را خواست و فرمود: « به گورستان برو و افرادی را که اینها نام می‌برند، صدا بزن و بگو محمد می‌گوید به اذن خداوند از جای خود حرکت کنید!» آنان زنده شدند و به رسالت پیامبر اسلام اقرار کردند.

آری، پیامبر اسلام بیماران و دیوانگان را شفا می‌داد و با حیوانات سخن می‌گفت ولی ما مسلمان‌ها او را خدای خود نگرفتیم. همچنین یکی از انبیاء
بنی اسرائیل به امر خداوند به یک مشت استخوان پوسیده خطاب کرد که « به اذن خداوند از جای خود حرکت کنید.» آنها همه زنده شدند. ابراهیم خلیل پرندگانی را قطعه قطعه کرد و آنها را کوبید و هر قسمت را سر کوهی قرار داد؛ وقتی آنها را خواند، همه زنده شدند.

حضرت موسی با هفتاد نفر از برگزیدگان امّت خود به
کوه طور رفت و آنها در اثر درخواست نابجای خود که گفتند می‌خواهیم خدا را ببینیم، به وسیله‌ی صاعقه‌ای هلاک شدند. آن‌گاه حضرت موسی دعا کرد و آنها زنده شدند. زنده کردن مردگان به دست پیامبران الهی نمونه‌های بسیار دارد.
من این داستان ها را نقل کردم تا نتوانی آنها را رد کنی. آیا هر کس مردگان را زنده کند باید پرستش شود؟ اگر چنین است پس همه‌ی این پیامبران باید پرستش شوند. چه می گویی؟!»
جاثلیق گفت:« حق به جانب تو است و خدایی جز خدای یگانه نیست.»

 

دلیل اختلاف اناجیل چهارگانه

سپس امام رضا علیه السلام به راس الجالوت رو کرد و فرمود:« تو را به حق آن ده آیه‌ای که بر حضرت موسی علیه السلام نازل شد، آیا خبر محمد صلی الله علیه و آله وسلم را در تورات ندیده‌ای؟»
رأس الجالوت گفت: « چرا.»

امام پرسید:« آیا در انجیل گفتار عیسی علیه السلام را دیده ای که فرمود « من به‌زودی نزد خدای خود می‌روم و بعد از من " فارقلیطا" خواهد آمد و به حقانیّت من گواهی خواهد داد، همان‌گونه که من به حقانیّت او گواهی می‌دهم؟»

جاثلیق گفت:« آری؛ این سخنان در انجیل هست.»
امام فرمود:« به شما بگویم انجیلی را که گم کردید، در کجا یافتید؟»
جاثلیق گفت:« ما فقط یک روز آن را گم کردیم و دوباره بدون هیچ کم‌و‌کاستی پیدایش نمودیم.»

امام فرمود:« اطلاع تو نسبت به انجیل بسیار کم است. اگر آن را فقط یک روز گم کرده‌اید، چرا در آن این همه اختلاف است؟ بدان هنگامی که انجیل از میان شما گم شد، نصاری دور هم جمع شدند تا ببینند چه باید بکنند.

«لوقا» و «مرقابوس» گفتند انجیل در سینه‌ی ما محفوظ است، آن را خواهیم نوشت.
سپس با «یوحنا» و «متی» دور هم جمع شدند و این چهار انجیل را نوشتند. لذا اناجیل چهارگانه با هم اختلاف دارد.»
جاثلیق گفت:« من امروز فهمیدم که مطلب از چه قرار بوده؛ و بر فهم و علم من افزوده شد.»

سپس امام رضا علیه السلام نمونه‌هایی از اختلاف میان انجیل‌ها را بیان فرمود؛ به طوری که جاثلیق گفت:« لوقا و مرقابوس و متی در مورد حضرت مسیح، شهادت دروغ داده‌اند.»

سپس گفت: « ای دانشمند مسلمانان! مرا معاف بدار و بگذار دیگران سؤالات خود را مطرح کنند که به مسیح سوگند، در میان علمای مسلمانان، کسی مانند شما نیست.»

 

اثبات نبوت پیامبر اسلام با کتب آسمانی

مناظره حضرت با رأس الجالوت:
امام رضا علیه السلام رو به رأس الجالوت، بزرگ یهودیان، کرد و فرمود: «تو می‌پرسی یا من بپرسم؟»
گفت:« من می‌پرسم؛ ولی باید از تورات و انجیل یا زبور داود و صحف ابراهیم و موسی با من صحبت کنید. شما نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را چگونه اثبات می کنید؟»
فرمود: « موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داود به نبوت او شهادت داده اند.»

راس الجالوت گفت: « کجا؟»

امام فرمود:« مگر حضرت موسی به بنی اسرائیل وصیّت نکرد که به زودی پیغمبری از برادران شما خواهد آمد؛ او را تصدیق کنید؟»
گفت:« بله؛ این سخن موسی است.»
امام فرمود: « آیا از برادران بنی اسرائیل پیغمبری جز محمد آمده است؟»
گفت: « نه »
امام فرمود:« مگر در تورات نیامده که نور از کوه طور و کوه ساعیر و کوه فاران ظهور کرد؟»
گفت:« بله؛ اما تفسیرش چیست؟»

امام فرمود:« ظهور نور در
طور سینا همان وحی خداوند است بر موسی علیه السلام و روشنی کوه ساعیر همان وحی است به حضرت عیسی علیه السلام؛ و مقصود از نوری که از کوه فاران آمده، رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم است. زیرا فاران نام یکی از کوه های اطراف مکه است که رسول خدا از آنجا مبعوث شده است.»

سپس حضرت رضا علیه السلام نمونه‌هایی از مژده‌های پیامبران را که در تورات آمده ذکر کرد و از قول « شعیای پیغمبر » و « حیقوق پیغمبر » نشانه‌های حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را بیان فرمود و از کتاب زبور داود، قسمتی را برای راس الجالوت خواند که تنها درباره‌ی حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم صدق می‌کرد.

 

پرسش امام از راس الجالوت

سپس فرمود:« ای رأس الجالوت! من از تو می‌پرسم دلیل نبوت حضرت موسی علیه السلام چیست؟ »
راس الجالوت گفت:« شکافتن دریا، تبدیل عصا به اژدها، جاری‌کردن آب از سنگ، انتشار نور از انگشت‌ها و معجزات دیگرش. »
امام فرمود: « راست گفتی. اگر کارهای خارق العاده دلیل بر نبوت حضرت موسی است، پس چرا شما به نبوت حضرت عیسی اقرار نمی‌کنید؛ در صورتی که او مرده‌ها را زنده می کرد، بیماران صعب العلاج را شفا می داد و از گل پرنده می‌ساخت و به آنها جان می‌بخشید؟»
راس الجالوت گفت:« ما این معجزات را از عیسی ندیده‌ایم. »
امام فرمود:« شما معجزات موسی را هم ندیده‌اید، فقط از اصحابش شنیده اید.»
رأس الجالوت از جواب عاجز شد و چیزی نگفت.

امام رضا علیه السلام فرمود:« جریان حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم هم چنین است. او کتابی نخواند و سر کلاس معلّمی حاضر نشد، ولی کتابی آورد که از گذشتگان و آیندگان تا روز
قیامت خبر می‌دهد. او از اسرار مردم خبر می‌داد و معجزاتی فراوان و غیر قابل شمارش داشت.»

 

مناظره با عمران صائبی

امام با هربذ اکبر که عالم زرتشتیان بود سخنی کوتاه گفت و او نیز از جواب عاجز شد.
سپس فرمود:« هر کس سؤالی دارد، بپرسد.»
عمران صائبی که از علمای زبردست بود، گفت: «من با افراد زیادی در کوفه و بصره بحث کرده‌ام ولی کسی نتوانسته به من ثابت کند که این جهان خدای واحدی دارد. شما برای من ثابت کنید.»

امام با او به مباحثه پرداخت و آن‌قدر درباره وجود خداوند و صفاتش صحبت کردند که سرانجام عمران گفت:« شهادت می دهم که "الله" همان گونه است که شما وصف کردید و او را یگانه شمردید؛ و شهادت می دهم که محمد بنده اوست که به دین حق و هدایت از جانب او مبعوث شد.»

سپس خود را به خاک انداخت و سجده کرد و مسلمان شد.
سایر حضار که دیدند عمران، با اینکه در مباحثه بسیار قوی بود، مسلمان شده، جرأت نکردند چیزی بگویند و همگی از مجلس خارج شدند.

 

عمران پس از مسلمان شدن

حسن بن محمد نوفلی در ادامه‌ی روایت می‌گوید:
آن شب امام علیه السلام عمران را برای شام دعوت کرد. سپس یک دست لباس و یک مرکب با ده هزار درهم به عمران هدیه کرد و او را سرپرست صدقات بلخ قرار داد. مأمون هم ده هزار درهم و فضل بن سهل نیز پول زیادی به او بخشیدند.
از آن پس عمران در دفاع از اسلام با علمای ادیان دیگر بحث می‌کرد و آنها را شکست می‌داد.



  می پسندم 1     0  1 
 
 
تعداد پسند های ( 1 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : مهدی313
 
 





اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم



 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۳۹ قبل از ظهر نمایش پست [30]
عضو
rating
شماره عضویت : 1311
حالت :
ارسال ها : 1657
محل سکونت : : هرجا خطری تره
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 519
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 16628
پسند ها : 1231
حالت من :  khab-alood2.gif
تشکر شده : 2189



اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ.

ترجمه ی صلوات امام رضا:

خدایا  رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا امام با تقوا و پاک و حجت تو بر هر که روی زمین است و هر که زیر خاک، رحمت بسیار و تمام با برکت و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی.



  می پسندم 2     0  2 
 
 
تعداد پسند های ( 2 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : تنهاترین سردار

    با ولایتیم تااااااااااااااااااا شهادت
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۴۲ قبل از ظهر نمایش پست [31]
بانو
rating
شماره عضویت : 1270
حالت :
ارسال ها : 1189
محل سکونت : : بوشهر
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 178
اعتبار کاربر : 5071
پسند ها : 1155
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تشکر شده : 1003
وبسایت من : وبسایت من




السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت





  می پسندم        0 
















امضای کاربر : زهرابانو
http://sahadat8529.blogfa.com/

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۴۷ قبل از ظهر نمایش پست [32]
بانو
rating
شماره عضویت : 1270
حالت :
ارسال ها : 1189
محل سکونت : : بوشهر
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 178
اعتبار کاربر : 5071
پسند ها : 1155
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تشکر شده : 1003
وبسایت من : وبسایت من





  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : زهرابانو
http://sahadat8529.blogfa.com/

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۱۱:۴۹ قبل از ظهر نمایش پست [33]
بانو
rating
شماره عضویت : 1270
حالت :
ارسال ها : 1189
محل سکونت : : بوشهر
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 178
اعتبار کاربر : 5071
پسند ها : 1155
حالت من :  Sepasgozaram.gif
تشکر شده : 1003
وبسایت من : وبسایت من





  می پسندم        0 
















امضای کاربر : زهرابانو
http://sahadat8529.blogfa.com/

 
گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۰۲:۲۸ بعد از ظهر نمایش پست [34]
بانو
rating
شماره عضویت : 1260
حالت :
ارسال ها : 374
محل سکونت : : کنار دریا
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 96
اعتبار کاربر : 2572
پسند ها : 362
حالت من :  ShadOsarhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/10.jpg
تشکر شده : 340



سلام به همه بچه های یاران منتظر، آقا مهدی تو ابتدا تیتری که برا این عنوان زد گفت میشه خاطره هم گذاشت، نگاه کردم دیدم کسی خاطره نذاشته اما من گفتم بزارم دلیلشو هم آخر میگم... 

هرچی فکر کردم نتونستم برا داستانم اسم بزارم هر چی دوست دارید خودتون براش بزارید.

سال 90تابستونش بود،قرار بود آموزش مربی گری یه طرحی برم،که طبق روال این طرح تو استان برگزار میشد وبچه های همه شهرها تو یه شهر جمع میشدن، نمیدونم چه طور شد که زنگ زدن گفتن برا اولین بار قراره این آموزش تو یه استانه دیگه برگزار شه منم با شوق گفتم کجا!!! گفتن مشهد منم که دیگه داشتم ذوق مرگ میشدم سه روز مجانی مهمون آقا، خلاصه به خانواده گفتمو اونا هم که راضی بودن، بابامامانم رفته بودن تهران خونه نبودن قرار بود همون فرداش مهمون بیادواسه داداشم! منم شب عازم سفر بودم از خود صبح تا شب فقط مشغول تمیزکاری خونه بودم با خودم گفتم اشکال نداره شب تو ماشین استراحت میکنم، حرکت هم 12شب بودرفتم دیدم ما 5نفری از شهرمون برا این سفر انتخاب شدیم که من یکی شونو فقط میشناختم، اون سه تا دیگه رو نه،حالا بشین ماشین بیاد ساعت دیگه داشت به 2شب می رسید دیگه همه مون کلافه وخسته وناامید دیگه من که از فرط خواب و خستگی نابود بودم دیگه حرفامون هم  ته کشید ه بود که بالاخره رخششون اومد سوار شدیم
 خلاصه تا ماشین راه می افتاد یکم ذوق میکردیم دوباره تو هر شهرمی ایستاد بقیه بچه ها رو سوار کنه فکر کنم تا اذان تو استان بودیم، فضای ماشین هم شلوغ بازار شامی بود واسه خودش انگار سر شبه تازه کولر ماشین هم که کل ماشینو به سرد خونه تبدیل کرد منم که منجمد شدم حالا مگه خواب میگیره!!!! اخ اینو نگفتم یه لحظه داشتیم با عزرائیل هم اشنا میشیدم که نشد بریم (ظاهرا گناه م زیاد بود گفت برو زیارت ببینم چه کاره میشی بعدش) خلاصه رسیدیم مشهد( با خودم گفتم الان رفتیم هتل استراحت میکنم بعد میرم حرم!) من چه خیالو برنامه ریزا چه خیال! بالاخره تا پامون رسید هتل مسولای گرامی نگاه کردن چرا دیر اومدین؟؟؟؟؟ ما رو میدونی قیافه که 6در 4گفتم اینا چه دل خوشی دارن، اینا چی میگن،دیدم نه جدی قضیه ظاهرا بد آشی برامون پختن!گفتن زود ساکاتونوبزارین تو اتاقاتونو برمیگردین پایین شما کلی از برنامه عقبین زود سالن برنامه ها!خلاصه تشنه گشنه کوفته نشستیم مگه تموم میشه سالونو نگاه کردم دیدم همه خوابن نمیدونم واسه کی ها اونا کلاس گذاشتن!!!!!!خلاصه اون سه روزی که اونجا بودیم جاتون خالی پادگان بهتر بود تا هتل وبرنامه هاش، یه نمونه کوچیکشو بگم از خود قبل صبحانه کلاس شروع میشد تا خود اذان مغرب!!!!!!!!!!! شام ونهار که اوفففففف افتضاح در حدمرگ، شبا هم تو اتاقی که 5تا دختر قراره باهم باشندیگه چی میشه همشونم شیطوون دیگه خودتون فکر کنید چی میشه کلا 2ساعت شاید خواب مفید بودتو تمام یه شبانه روز،زیارت که امپی تری فقط سلام نماز اقا تو دانی اوضاعمون! خلاصه شب آخراقامتمون شب نیمه شعبان بود،گفتیم بچه ها امشب بعد شام میریم تا آخر وقتی که جون داریم می مونیم، راهی شدیم حرم، دیگه شلوغی شب نیمه شعبانو خودتون تصور کنید چی بود، من از یه صحنی زیادی خوشم میاد به بچه ها گفتم من میرم اون صحن، منیره برگشت گفت منم یه صحنه دیگه رو گفتم باشه بریم ازاد هر کی از هر مسیری دوس داره بره 3تاشون یه سمتی رفتن و منو همین دوستم فاطمه یه سمت دیگه، رسیدیم دیدم برنامه داره، صدای دعا پخش میشه شلوغ اصلا نمیشه وایستی چه برسه یه گوشه خالی پیدا کنی واسه نشستن بالاخره یه جای که دید خوبی به گنبد داشت ایستادم هر کدوم مون مشغول یه کاری شدیم تو خلوتمون، برنامه دعاهم تموم شد گفتم فاطمه بریم نماز تو حرم اینجا تو حیاط سخته بریم قسمت خانوما ما که قرار ه بریم حداقل امشب یه دل سیر بریم ضریح رو ببینیم، اونم پلاستیک کفشارو گرفتو رفتیم داخل، دیدم اه این 3 تا هم این تومشغول ان، ما هم یه تقریبا یه ساعت ونیم اون تو موندیموبعد راهی شدیم، همینطور که داشتیم می اومدیم بچه میگفتن وای ما کلی صلواتی گرفتیمو تبرک شما چی گفتیم نه بابا ما چیزی نگرفتیم اصلا، خلاصه قرار شد قبل رفتن بریم یه کافی شاپ بعد بریم هتل همه راضی رسیدیم بیرون حرم تو حیاط هر کدوم کفشاشونو ریختنو مشغول پوشیدن، حالا من تو اون شلوغی نگاه میکنم جز دوتا صندل مردونه روبه روم چیزی نمی بینم میگم فاطمه اینا چیه! میگه چی! میگم نگاه کن اینا چیه تو خالی کردی از پلاستیک!!!!!!!!!!فاطمه یه نگاه به من ویه نگاه به صندلا!!!!!! من و میدونی داشتم منفجر میشدم از فرط عصبانیت، اون 3تا هم از خنده داشتن بیهوش میشدن!!!!خودمو خیلی کنترل کردم که جیغ نزنم سرش! گفت حالا چیکار کنیم، یکم نگاهش کردمو گفتم چیکار داره بکنیم : کفشای ما به درک اینا رو صاحباشو چیکار کنیم ماله کیه اصلا از کجا گرفتی ووووای هر چی میگفتم میگفت نمی دونم  ماله خودمون بود! میگم بابا کفشای ما اینجوری بود دیگه واقعا داشتم منفجر میشدم،به اون سه تا گفتم شما ها برید کافی شاپ تا ما بگردیم بلکه صاحب اینا رو پیدا کردیم از اونا انکارو از من اصرار بالاخره اون 3تا رو راهی کردم رفتن، حالا دوباره راهی داخل حرم میشیم میریم اونجای که نماز خوندیمو پیدا میکنیم، هر چی پلاستیک می دیدیم دوتای می افتادیم به جونش، خلاصه یهو برگشتم گفتم فاطمه! گفت چیه: گفتم من مخم تعطیل شده! تو چرا چیزی نمیگی اینجا قسمت خواهرست صندل مردونه اینجا چه میکنه یا خدااااااااااا یعنی باز بریم صحن،تودلم نذر کردم اقا این همه این ور واون ور رفتیم صاحب ایناپیداشه،اونا حداقل مثل ما پیاده نرن تا مقصد!!!!!!! باور کنید دیگه از فرط خستگی گرما تشنگی عصبانیت فقط دلم می خواست جیغ بزنم،تو اون ازدحام جمعیت هر سمتی هول میدادن اصلا نمیدونستیم از کدوم در اومدیم از کدوم سمت باید بریم، دید فضای که عالی، هر صحنی می رفتیم اشتباه میشد خلاصه بعد نیم ساعت صحن گردی از چندتا خادم پرسیدن پیدا کردیم، وقتی وارد صحن شدیم به فاطمه گفتم: کجانشسته بودیم حالا! گفت نمیدونم، گفتم من از یه زاویه ای به گنبد نگاه میکردم برم زاویه شو پیدا کنم که تو ذهنمه خلاصه اون زاویه پیدا کردم، فاطمه یه ردیف من یه ردیفو میگشتم همه اونای که مشغول سخنرانی گوش دادن بودن حواسشون به منو اون بود هی میگفتن چیزی شده چیزی گم کردین حالا ما هی میگفتیم نه چیزی نشده،عینه دزدا فقط پلاستیکارو سروته میکردیم،فقط تو دلم میگفتم پیداشه صاحبش وگرنه من دیگه نمیتونم برم دفتر اشیا گمشده دیگه دارم پس می افتم،یهو چشم ام خورد به یه کفش با چه ذوقی دویدم سمتش بگیرم، یه خانومه برگشت گفت خانوم ماله شماست منم که شستم خبردارشد گفتم اره خانوم حالا از خجالت سرمو نمیتونم بلند کنم فاطمه که همچنان مشغول کاویدن بود گفتم بیا پیدا شد هم کفشا ی ما هم ظاهرصندل های این خانوم واقا، باورتون نمیشه از خوشحالی داشتم بال در می اوردم،باخودم میگفتم وای اقا چه جور اینا نزدیک 4ساعتی اینجا نشستن تو عجب بودم) اخه من فقط خواستم ماله اونا پیدا شه نه ماله ما،ما دوتا هم اروم راه افتادیم، اون 3تا هم 30باری زنگ زدن کجاین بیاین، گفتیم باورکنید دیگه من فقط میخوام استراحت کنم همین حیاط حرم هم باشه برام مهم نیست،فاطمه هم گفت بریم راهی شدیم سمت هتل از تشنگی خستگی دیگه اشکم فقط محتاج یه تلنگر بود که بریزه،رسیدیم هتل اون 3تا هم پیش پای ما رسیدن، براشون ماجرا رو تعریف کردیم دیگه نفسمون در نمی اومد اونا برگشتن گفتن حالا ما یه چیزی بگیم واستون ما تو کافی شاپ مشغول خوردن بودیم دیدیم یه خانومی اومد داره به همه از این بسته های تبرکی خوشگل رو میزشون به تعداد میزاره، وقتی سر میز ما رسید 5تا گذاشت، ما هر چی نگاه کردیم ما که سه تایم این چرا 5تا گذاشت هر کدوم سهمومونو گرفتیم به اون دوتا اضافی نگاه کردیم یهو هر سه تا اومد خاطرمون که این 2تا ماله شما دوتاست، امشب دنبال بسته نرفته براتون اوردنا الان هم برید خوردنی های که ما گرفتیم براتونو بخورین هم بسته های خودتونو بگیرین، خوشبحالتون، من که تا اون موقع واقعا داغون بودم یهو انگار همه چی فراموشم شد، همه خستگی های این سفر....

همه این داستان و تعریف کردم بگم آقا من این روزها به هر بهانه ای یادتان میکنم شما چی؟؟؟؟

آن ها که خاک را به نظر کیمیا کنند 
آیا شود که گوشه چشمی هم به ما کنند............




  می پسندم 3     0  3 
 
 
تعداد پسند های ( 3 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : قاصدک
                               

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۰۳:۵۶ بعد از ظهر نمایش پست [35]
بانو
rating
شماره عضویت : 1001
حالت :
ارسال ها : 4221
محل سکونت : : DAMAVAND
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 273
دعوت شدگان : 1
اعتبار کاربر : 69947
پسند ها : 5815
حالت من :  ShadOsarhal.gif
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (4).jpg
تشکر شده : 6939
وبسایت من : وبسایت من




 

هم نشینی با غلامان و سیاهیان در یک سفره

مردی از اهالی بلخ گفت: در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم، روزی سفره گسترده بودند و امام (علیه السلام) همه خدمتگزاران و غلامان حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه او غذا بخورند. من به امام عرض کردم: فدایتان شوم، بهتر است اینان بر سفره ای جداگانه بنشینند. فرمود: ساکت باش، پروردگار همه یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش به اعمال است.

 



  می پسندم 8     0  8 
 
 
تعداد پسند های ( 8 ) از این کاربر
تعداد آنلایک ها ( 0 ) از این کاربر

















امضای کاربر : صبا





 

گزارش پست !

اطلاعات نویسنده
امام رضا علیه السلام را تا روز ولادت با انواع مطالب به انجمن یاران منتظر دعوت کنیم
پنجشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ۰۶:۲۷ بعد از ظهر نمایش پست [36]
بانو
rating
شماره عضویت : 146
حالت :
ارسال ها : 650
جنسیت :
تعداد بازدیدکنندگان : 465
دعوت شدگان : 19
اعتبار کاربر : 5448
پسند ها : 399
تصویر مورد علاقه من : images/mms/yaran (8).jpg
تشکر شده : 1546



آشنای همیشه قلبم...

ای امامی که با هرم اشکها آشنایی و راز دلتنگیها ی نفس گیر را خوب میدانی ،

ای کسی که دستهای اجابت را می فشاری و با قلقله نیازها در صحن و سرایت کسی را ناامید از درگاهت نمی رانی ،

ای که هربار پایمان لغزید و دوباره به سویت آمدیم باز زیر سایه ات جا داشتیم ،

ای امامی که لا به لای مناجاتها مشهودی و ناخوشی احوال را مرهمی،

ای که بیقراریهای بی تاب کننده را درمانی، کلمه به کلمه ، حرف به حرف ، چکه چکه می باری بر دست نوشته هایم و من یاد می گیرم وقتی تلخ و کلافه و خسته ام برای رهایی از این همه دغدغه " تو" را طوری طواف کنم که تعبیر عاشقانه های با تو بودن در وجودم جان بگیرد.

وقتی دیر می شود و طلبیده نمی شوم ، خیال فاصله گرفتن از" تو" کابوس می شود کنج دلم وبود و نبودم بوی هراس می گیرد و این "تو"یی که مرا از پیله ام بیرون می کشی و به یادم می آوری جایی در این شهر گنبد و بارگاهی است که می تواند به مهربان ترین شکل ممکن این بیقرار ناآرام را آرام کند...

این بی قرار را که هر وقت سیلی می خورد از روزگار یادش می آید کسی هست که سنگینی بی پناهی اش را تسلی شود.

دلم می خواهد زیارت نامه ات را ضیافت قلبم کنم، بغض کنم و بغضم بترکد و در وادی درد دلهای اشک آلودم به لکنت بی افتم ...

دلم می خواهد روحم که سنگین می شود تو معجزه کنی تا من تشنه نمانم محبتت را .

همین که قافیه های عشق را برایت ردیف می کنم،

همین که با تمام وجودم تو را به نام صدا می زنم،

همین که حضور تو را به حقیقت دلسرد کننده روزهایم پیوند میزنم همه اینها یعنی در این برهوت بی کسی تنها نیستم، تو هستی و من به بودنت دلخوشم.

در هیاهوی زائران ، حضور تو آنقدر پر رنگ است که نمی شود در کنار تو بود و ردی از حضورت را بر بوم خاطرات حک نکرد. خوب است که تو هستی و عاشقانه هایمان در کنارت تفسیر می شود.


حالا میلاد تو است

و ما مشتاقیم به دستی که تو از سر کَرَم و کرامت بر سرمان می کشی و ما یادمان می ماند که بهشت همینجاست، همینجایی که تو تسلی میدهی،آرامش می بخشی و اجابت میکنی.
 
السلام علیک یا غریب الغربا...


 




 
تصاویر پیوستی
 



  می پسندم        0 
امضای کاربر : حانیه
کدام جمعه موعود می زنی لبخند

به این جهان که پر از قحطی تبسم شد؟...
گزارش پست !


امکان افزودن پاسخ به این موضوع وجود ندارد امکان افزودن موضوع در این بخش وجود ندارد
صفحه 3 از 13 < 1 2 3 4 13 > آخرین »



برچسب ها
امام ، رضا ، علیه ، السلام ، را ، تا ، روز ، ولادت ، با ، انواع ، مطالب ، به ، انجمن ، یاران ، منتظر ، دعوت ، کنیم ،

« عرض تبریک ای حضرت ماه | طلوع زیباى شمس الشموس از مشرق کرامت و رأفت مبارک »

 











انجمن یاران منتظر

چت روم یاران منتظر

چت روم و انجمن مذهبی امام زمان



هم اکنون 06:29 بعداز ظهر