(نسخه قابل پرینت موضوع)
عنوان موضوع : خاطره روز معلم
نمایش موضوع اصلی :

غروب کربلا 313 چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ ۱۱:۴۹ بعد از ظهر

روز معلم
اردیبهشت۱۴۰۲
خاطره گویی


«بسم الله...»

سرکلاس، دخترک میگه: « خانم برم آب بخورم؟ گفتم: بله بفرمایید»☺️❤️
هنگام برگشتن برای منم آب آورد بدون اینکه بهش بگم، اتفاقا هم خیلی تشنه ام بود. در کلاس رو زد و لیوان به دست وارد شد و با لبخندی که به لب داشت گفت: خانم این آب هم برای شما آوردم 😍 بعد از تشکر به سمت دخترکان گفتم بچه ها بفرمایید، همه گفتن ممنون خودمون قُمقُمه داریم 😄 ☺️. یکی از بچه ها معلوم بود که خیلی تشنه‌اش هست اما رودربایستی داشتند، مجدد تعارف کردم ایشون گفت ممنونم تشنه ام نیست خانم🥲 گفتم: بفرما روزیِ شماست این لیوان آب، با خنده ای که به سمتم نثار می‌کرد تشکر کرد و آب را نوشید دلش سیراب شد🥰 😘 😘 .
#خدایا_هرچی_دادی_شکرت
#خدایا_هرچی_گرفتی_شکرت
#به_مدد_گوشه_چادر_عمه_سادات

Powered by FAchat