انجمن یاران منتظر
عنوان موضوع :او خواهد آمد...
نویسنده :sarina





 
ديرگاهي ست در ظلمت بي فرداي اين روزگار زمين در انتظار است تا کسي بيايد که کَس باشد و تا مردمان با

نگاهي در او  کَس را از ناکس بازشناسند.

امروز که آدميان صداقت را به زير آوار فراموشي ها از ياد برده اند؛ حالا که خاک از خون سرخ عدالت گلگون

است؛ زمين در حسرت يک مرد ميسوزد.

حالا که سپيدي ها همه در سياهي دلهاي آدميان رنگ باخته اند؛ ديدگان زمين در انتظار اندکي-حتي- سپيدي

چون پلک خيس سپيده دم باراني ست.

راه درازيست از اينجا تا صداقت و زمين در انتظار است تا مردي بيايد از جنس آسمان تا با قدوم نازنينش جسورانه

شقاوت را؛ خيانت را از هستي پاک کند. تا شب دريده شود و ديدگان آدميان طلوعي از جنس عدالت را به

نظاره بنشينند.

راه دشواري نيست از اينجا تا مصيبت و دستان سرد آدميان گرماي دستاني را به ياري مي خواند تا در مرداب

بي رحمي دنيا اميدبخش رهايي باشد.

علي که از جنس آسمان بود به برق يک شمشير به آسمان رفت . علي به ستوه آمده از آدمياني از جنس

شقاوت و قساوت به برق يک شمشير از عمق وجود فرياد برآورد که : فزت و رب الکعبه

و از آن روز که عدالت همراه علي به آسمان رفت, زمين و زمان در انتظار وجود پر وجودي ست تا برخيزد,

شمشير برگيرد و جهاني را روشني بخشد